معنی فارسی pantographically
B1به روشی اشاره دارد که در آن طراحیها با استفاده از پانتوگراف بازتولید میشوند.
In a manner that involves the use of a pantograph to reproduce or scale designs.
- ADVERB
example
معنی(example):
طرح به صورت پانتوگرافیک برای نمایشگاه بازتولید شد.
مثال:
The design was pantographically reproduced for the exhibition.
معنی(example):
آنها تصویر را به صورت پانتوگرافیک برای وضوح بیشتر مقیاس کردند.
مثال:
They pantographically scaled up the image for clarity.
معنی فارسی کلمه pantographically
:
به روشی اشاره دارد که در آن طراحیها با استفاده از پانتوگراف بازتولید میشوند.