معنی فارسی pantomimically

B1

به صورت غیرکلامی و از طریق حرکات بدنی واژه‌ها و احساسات را منتقل کردن.

In a manner that conveys meaning through gestures and movements rather than speech.

example
معنی(example):

بازیگر به طور پنتومیمیک برای بیان داستان بدون کلمات حرکت کرد.

مثال:

The actor moved pantomimically to convey the story without words.

معنی(example):

او احساساتش را به طور پنتومیمیک با استفاده از حرکات و حرکات صورت بیان کرد.

مثال:

She expressed her feelings pantomimically, using gestures and facial expressions.

معنی فارسی کلمه pantomimically

: معنی pantomimically به فارسی

به صورت غیرکلامی و از طریق حرکات بدنی واژه‌ها و احساسات را منتقل کردن.