معنی فارسی pantomimus

B1

پنتومیموس به شخصی در تاریخ اشاره دارد که به هنر پنتومیم می‌پرداخته.

A performer from ancient times who practiced the art of pantomime.

example
معنی(example):

پنتومیموس باستانی تماشاگران را با جذابیت دراماتیکش مجذوب کرد.

مثال:

The ancient pantomimus captivated audiences with their dramatic flair.

معنی(example):

او تکنیک‌های پنتومیموس‌های بزرگ تاریخ را مطالعه کرد.

مثال:

He studied the techniques of the great pantomimus of history.

معنی فارسی کلمه pantomimus

: معنی pantomimus به فارسی

پنتومیموس به شخصی در تاریخ اشاره دارد که به هنر پنتومیم می‌پرداخته.