معنی فارسی papal

B2 /ˈpeɪpəl/

پاپی، مربوط به پاپ یا مقام پاپ، به ویژه در زمینه‌های مذهبی و رسمی.

Relating to the pope or the papacy, especially in official contexts.

adjective

معنی(adjective):

Having to do with the pope or the papacy.

example

معنی(example):

بازدید پاپ توسط کاتولیک‌های سراسر جهان جشن گرفته شد.

مثال:

The papal visit was celebrated by Catholics around the world.

معنی(example):

او برای مراسم پاپی یک ردا مخصوص پوشیده بود.

مثال:

He wore a special robe for the papal ceremony.

معنی فارسی کلمه papal

پاپی، مربوط به پاپ یا مقام پاپ، به ویژه در زمینه‌های مذهبی و رسمی.