معنی فارسی paparchy
B1پاپارکی، نوعی حکومت دینی که در آن پاپ رهبری و مدیریت کلیسا را بر عهده دارد.
The system of governance of the church by the pope.
- NOUN
example
معنی(example):
حکمرانی کلیسا توسط پاپ به عنوان پاپارکی شناخته میشود.
مثال:
The governance of the church by the papacy is known as paparchy.
معنی(example):
بسیاری از پیروان از ساختار پاپارکی قدردانی میکنند.
مثال:
Many followers appreciate the structure of the paparchy.
معنی فارسی کلمه paparchy
:
پاپارکی، نوعی حکومت دینی که در آن پاپ رهبری و مدیریت کلیسا را بر عهده دارد.