معنی فارسی papermouth

B1

حالت دهان خشک و تشنه، اغلب به دلیل کمبود آب یا گرما.

A colloquial term describing a dry mouth sensation, often due to dehydration or heat.

example
معنی(example):

بعد از یک پیاده‌روی طولانی، احساس می‌کردم که دهانی خشک دارم.

مثال:

After a long hike, I felt like I had a papermouth.

معنی(example):

او در روز گرم تابستان از دهان خشک شکایت کرد.

مثال:

He complained of papermouth during the hot summer day.

معنی فارسی کلمه papermouth

: معنی papermouth به فارسی

حالت دهان خشک و تشنه، اغلب به دلیل کمبود آب یا گرما.