معنی فارسی paphlagonian
B2پاپلاگون؛ مربوط به منطقهای با همین نام در ترکیه با ویژگیهای خاص فرهنگی و جغرافیایی.
Relating to or originating from Paphlagonia, an ancient region in Turkey.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساحل پاپلاگون مناظر زیبایی داشت.
مثال:
The Paphlagonian coast had beautiful landscapes.
معنی(example):
مردم پاپلاگون به خاطر فرهنگ منحصر به فردشان شناخته شده بودند.
مثال:
The Paphlagonian people were known for their unique culture.
معنی فارسی کلمه paphlagonian
:
پاپلاگون؛ مربوط به منطقهای با همین نام در ترکیه با ویژگیهای خاص فرهنگی و جغرافیایی.