معنی فارسی papulopustule
B2پاپولوپاستول، به ضایعهای پوستی اشاره دارد که به شکل برجستگی و چرکین است.
A skin lesion that is both papular and pustular in nature.
- NOUN
example
معنی(example):
پاپولوپاستول روی بازوی او تشکیل شد.
مثال:
The papulopustule formed on her arm.
معنی(example):
او متوجه شد که یک پاپولوپاستول روی پوستش در حال شکلگیری است.
مثال:
He noticed a papulopustule developing on his skin.
معنی فارسی کلمه papulopustule
:
پاپولوپاستول، به ضایعهای پوستی اشاره دارد که به شکل برجستگی و چرکین است.