معنی فارسی parabling

B1

نظم‌دهی یا قالب‌بندی یک داستان یا ایده به گونه‌ای که قابل فهم باشد.

The act of framing or presenting a story or idea in a way that makes it understandable.

example
معنی(example):

تنظیم داستان به ما کمک کرد تا معنای عمیق‌تری آن را درک کنیم.

مثال:

The parabling of the story helped us understand its deeper meaning.

معنی(example):

او استعداد خاصی در نظم بخشیدن به ایده‌های پیچیده به شیوه‌های ساده دارد.

مثال:

She has a talent for parabling complex ideas in simple ways.

معنی فارسی کلمه parabling

: معنی parabling به فارسی

نظم‌دهی یا قالب‌بندی یک داستان یا ایده به گونه‌ای که قابل فهم باشد.