معنی فارسی paradisal

B2

بهشتی، مربوط به بهشت یا شبیه به بهشت، جایی که آرامش و زیبایی وجود دارد.

Relating to paradise; blissful or idyllic.

adjective
معنی(adjective):

Like paradise; paradisiacal.

example
معنی(example):

دید از کوه بهشتی بود.

مثال:

The view from the mountain was paradisal.

معنی(example):

آنها جزیره گرمسیری را بهشتی توصیف کردند.

مثال:

They described the tropical island as paradisal.

معنی فارسی کلمه paradisal

: معنی paradisal به فارسی

بهشتی، مربوط به بهشت یا شبیه به بهشت، جایی که آرامش و زیبایی وجود دارد.