معنی فارسی paraglides
B2یک وسیله پرواز سبک که برای پرواز از نقاط بلند با استفاده از جاذبه و باد طراحی شده است.
A lightweight, free-flying glider used for soaring and recreational flying.
- verb
verb
معنی(verb):
To take part in paragliding.
example
معنی(example):
او برنامهریزی کرده است که این آخر هفته با پاراگلاید بر فراز کوهها پرواز کند.
مثال:
He plans to paraglide over the mountains this weekend.
معنی(example):
پاراگلایدها برای علاقهمندان به ورزشهای ماجراجویانه محبوب هستند.
مثال:
Paraglides are popular for adventurous sports enthusiasts.
معنی فارسی کلمه paraglides
:
یک وسیله پرواز سبک که برای پرواز از نقاط بلند با استفاده از جاذبه و باد طراحی شده است.