معنی فارسی paragoning
B1به معنای تجلیل یا به نمایش گذاشتن ویژگیها یا فضیلتهای مثبت است.
To exemplify or represent qualities of excellence and virtue.
- VERB
example
معنی(example):
او در سخنرانیاش فضایل صداقت را به نمایش گذاشت.
مثال:
He was paragoning the virtues of honesty in his speech.
معنی(example):
نویسنده در رمان اخیرش، ویژگیهای قهرمانی را به نمایش گذاشت.
مثال:
The author was paragoning qualities of heroism in his latest novel.
معنی فارسی کلمه paragoning
:
به معنای تجلیل یا به نمایش گذاشتن ویژگیها یا فضیلتهای مثبت است.