معنی فارسی parameterizable
B2توانایی تنظیم کردن پارامترها برای انطباق با شرایط مختلف.
Capable of being adjusted or configured using parameters.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این نرمافزار قابل پارامترگذاری است تا با نیازهای مختلف کاربران سازگار شود.
مثال:
The software is parameterizable to adjust to different user needs.
معنی(example):
شما میتوانید الگوهای قابل پارامترگذاری برای گزارشهای خود ایجاد کنید.
مثال:
You can create parameterizable templates for your reports.
معنی فارسی کلمه parameterizable
:
توانایی تنظیم کردن پارامترها برای انطباق با شرایط مختلف.