معنی فارسی parameterized

B1

پارامتریزه شده، به عملیاتی اطلاق می‌شود که به ورودی‌های خاصی بستگی دارد و می‌تواند با توجه به آن‌ها تغییر کند.

Describing a function or process that is defined to accept and utilize parameters.

verb
معنی(verb):

To describe in terms of parameters.

معنی(verb):

To rewrite (a database query, etc.) as a template into which parameters can be inserted.

example
معنی(example):

تابع به گونه ای پارامتریزه شده است که ورودی های مختلف را بپذیرد.

مثال:

The function is parameterized to accept different inputs.

معنی(example):

ما می توانیم یک پرسش پارامتریزه شده ایجاد کنیم تا امنیت را افزایش دهیم.

مثال:

We can create a parameterized query to enhance security.

معنی فارسی کلمه parameterized

: معنی parameterized به فارسی

پارامتریزه شده، به عملیاتی اطلاق می‌شود که به ورودی‌های خاصی بستگی دارد و می‌تواند با توجه به آن‌ها تغییر کند.