معنی فارسی paramuthetic

B2

در شرط بندی، روشی که در آن برنده به طور متناسب با مقدار شرط بندی توزیع می‌شود.

A betting system where the odds are determined by the level of bets placed.

example
معنی(example):

روش پاراموتتیک اجازه می‌دهد تا شرط‌بندی‌ها بر اساس شانس قرار داده شوند.

مثال:

The paramuthetic method allows bets to be placed against the odds.

معنی(example):

در یک سیستم پاراموتتیک، تمام شرط‌ها به یک استخر مشترک کمک می‌کنند.

مثال:

In a paramuthetic system, all bets contribute to a shared pool.

معنی فارسی کلمه paramuthetic

: معنی paramuthetic به فارسی

در شرط بندی، روشی که در آن برنده به طور متناسب با مقدار شرط بندی توزیع می‌شود.