معنی فارسی parasitizing
B1عمل انگل زدن یا مصرف مواد غذایی از یک موجود دیگر به شیوهای که آن موجود آسیب ببیند.
The act of living on or in a host organism for nutrition.
- verb
verb
معنی(verb):
To live on or in a host organism as a parasite
example
معنی(example):
برخی از گونهها به خاطر انگل زدن مؤثر به میزبانهای خود شناخته شدهاند.
مثال:
Some species are known for parasitizing their hosts effectively.
معنی(example):
پژوهشگر در حال مطالعه این است که چگونه برخی قارچها به گیاهان انگل میزنند.
مثال:
The researcher is studying how certain fungi are parasitizing plants.
معنی فارسی کلمه parasitizing
:
عمل انگل زدن یا مصرف مواد غذایی از یک موجود دیگر به شیوهای که آن موجود آسیب ببیند.