معنی فارسی paratactically

B2

به شیوه‌ای که در آن جملات مستقل به‌صورت جدا از هم و بدون استفاده از حروف ربط به یکدیگر متصل شوند.

In a manner that involves or uses parataxis.

example
معنی(example):

نویسنده به‌طور پاراتاکتیکال می‌نویسد تا ایده‌های کلیدی را برجسته کند.

مثال:

The author writes paratactically to emphasize key ideas.

معنی(example):

او رویدادها را به‌صورت پاراتاکتیکال به هم متصل کرد تا یک روایت سریع‌السیر ایجاد کند.

مثال:

She linked the events paratactically to create a fast-paced narrative.

معنی فارسی کلمه paratactically

: معنی paratactically به فارسی

به شیوه‌ای که در آن جملات مستقل به‌صورت جدا از هم و بدون استفاده از حروف ربط به یکدیگر متصل شوند.