معنی فارسی paraxially
B1از نظر فیزیک، به حالتی اطلاق میشود که خطوط نور تقریباً موازی با محور اصلی لنز هستند.
In a manner that is parallel to the main axis, especially in optics.
- OTHER
example
معنی(example):
نور به صورت پاراکسیالی از لنز عبور میکند.
مثال:
The light travels paraxially through the lens.
معنی(example):
در اپتیک، اجسامی که به صورت پاراکسیالی قرار دارند، تحلیل آنها آسانتر است.
مثال:
In optics, objects located paraxially are easier to analyze.
معنی فارسی کلمه paraxially
:
از نظر فیزیک، به حالتی اطلاق میشود که خطوط نور تقریباً موازی با محور اصلی لنز هستند.