معنی فارسی parboils

A2

پختن جزئی، عمل پختن مواد غذایی به صورت جزئی و سپس استفاده برای روش‌های دیگر پخت.

To partially cook food by boiling, typically to prepare it for further cooking.

verb
معنی(verb):

To boil food briefly so that it is partly cooked.

example
معنی(example):

پختن جزئی سبزیجات به معنای پختن آنها در آب جوش است.

مثال:

To parboil vegetables means to partially cook them in boiling water.

معنی(example):

شما باید سیب‌زمینی‌ها را قبل از سرخ کردن جزئاً پخت کنید.

مثال:

You should parboil the potatoes before frying them.

معنی فارسی کلمه parboils

: معنی parboils به فارسی

پختن جزئی، عمل پختن مواد غذایی به صورت جزئی و سپس استفاده برای روش‌های دیگر پخت.