معنی فارسی parcellate
B1پارسل کردن، فرایند تقسیم زمین به بخشهای کوچکتر.
To divide something into smaller parcels or segments.
- VERB
example
معنی(example):
پارسل کردن زمین یعنی تقسیم آن به بخشهای قابل مدیریت.
مثال:
To parcellate the land is to divide it into manageable sections.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند املاک را برای فروش پارسل کنند.
مثال:
They decided to parcellate the estate for sale.
معنی فارسی کلمه parcellate
:
پارسل کردن، فرایند تقسیم زمین به بخشهای کوچکتر.