معنی فارسی pardah

B1

پرده‌ای که برای پوشاندن بدن استفاده می‌شود و معمولاً به عنوان نمادی از حجاب در برخی فرهنگ‌ها دیده می‌شود.

A veil or curtain used for covering, often associated with modesty in certain cultures.

example
معنی(example):

زن پرده‌ای پوشیده بود که او را به طور کامل پوشانده بود.

مثال:

The woman wore a pardah that covered her completely.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، پرده به عنوان نمادی از حجاب دیده می‌شود.

مثال:

In some cultures, a pardah is seen as a symbol of modesty.

معنی فارسی کلمه pardah

: معنی pardah به فارسی

پرده‌ای که برای پوشاندن بدن استفاده می‌شود و معمولاً به عنوان نمادی از حجاب در برخی فرهنگ‌ها دیده می‌شود.