معنی فارسی pareciously

B1

به صورت پراسیوس، به شکلی زیبا و دلپذیر.

In a manner that is beautiful or precious.

example
معنی(example):

او خانه‌اش را به طور پراسیوس برای جشن تزئین کرد.

مثال:

She decorated her house pareciously for the festival.

معنی(example):

گل‌ها به طور پراسیوس در باغ شکوفا شدند.

مثال:

The flowers bloomed pareciously in the garden.

معنی فارسی کلمه pareciously

: معنی pareciously به فارسی

به صورت پراسیوس، به شکلی زیبا و دلپذیر.