معنی فارسی parenchymatously
B1بهطور پارنشیمی، بهگونهای که به بافت پارنسیم مربوط باشد.
In a manner relating to parenchyma, typically characteristic of its structure and function.
- ADVERB
example
معنی(example):
بافت به عنوان سازمانیافته به صورت پارنشیمی توصیف شد.
مثال:
The tissue was described as parenchymatously organized.
معنی(example):
سلولها به صورت پارنشیمی عمل میکنند تا رشد را تسهیل کنند.
مثال:
Cells function parenchymatously to facilitate growth.
معنی فارسی کلمه parenchymatously
:
بهطور پارنشیمی، بهگونهای که به بافت پارنسیم مربوط باشد.