معنی فارسی parentdom
B2وضعیت یا حالتی که در آن فرد به عنوان والد شناخته میشود.
The condition or state of being a parent; the experience of parenthood.
- NOUN
example
معنی(example):
پدر و مادر بودن به وضعیت والد بودن اشاره دارد.
مثال:
Parentdom refers to the state of being a parent.
معنی(example):
چالشهای پدر و مادر بودن میتواند هم پاداشدهنده و هم دشوار باشد.
مثال:
The challenges of parentdom can be both rewarding and difficult.
معنی فارسی کلمه parentdom
:
وضعیت یا حالتی که در آن فرد به عنوان والد شناخته میشود.