معنی فارسی parenthesise
B1پرانتز کردن به معنی قرار دادن یک یا چند عبارت یا جمله در پرانتز به منظور توضیح یا شفافسازی متن است.
To place a statement or part of it in parentheses for clarity.
- verb
verb
معنی(verb):
To place text in parentheses.
معنی(verb):
To interject.
example
معنی(example):
برای شفافسازی بیانیه، نیاز داریم ایدههای کلیدی را پرانتز کنیم.
مثال:
To clarify the statement, we need to parenthesise the key ideas.
معنی(example):
کمک میکند تا اصطلاحات پیچیده را در متن پرانتز کنیم.
مثال:
It helps to parenthesise complex terms in the text.
معنی فارسی کلمه parenthesise
:
پرانتز کردن به معنی قرار دادن یک یا چند عبارت یا جمله در پرانتز به منظور توضیح یا شفافسازی متن است.