معنی فارسی parenticide
C2عمل کشتن یکی از والدین، که در بسیاری از فرهنگها و جوامع به شدت محکوم شده است.
The act of killing one’s own parent.
- NOUN
example
معنی(example):
او به قتل والدین متهم شد، که جرم سنگینی در برابر خانوادهاش است.
مثال:
He was accused of parenticide, a serious crime against his family.
معنی(example):
این اصطلاح به عمل کشتن والدین خود اشاره دارد.
مثال:
The term parenticide refers to the act of killing one's own parents.
معنی فارسی کلمه parenticide
:
عمل کشتن یکی از والدین، که در بسیاری از فرهنگها و جوامع به شدت محکوم شده است.