معنی فارسی parfocalize

B1

پرفوکالیزه کردن، به معنای تنظیم یا تطبیق فوکوس در سیستم‌های نوری برای حفظ فوکوس در بزرگنمایی‌های مختلف.

To adjust an optical system so that focus is maintained across different magnifications.

example
معنی(example):

قبل از مشاهده، ضروری است که میکروسکوپ را پرفوکل کنیم.

مثال:

It is essential to parfocalize the microscope before observation.

معنی(example):

پرفوکال کردن لنزهای دوربین عکاسی را ساده می‌کند.

مثال:

Parfocalizing the camera lenses simplifies photography.

معنی فارسی کلمه parfocalize

: معنی parfocalize به فارسی

پرفوکالیزه کردن، به معنای تنظیم یا تطبیق فوکوس در سیستم‌های نوری برای حفظ فوکوس در بزرگنمایی‌های مختلف.