معنی فارسی parishioners

B1

افرادی که به یک کلیسا یا جماعت خاص تعلق دارند و در فعالیت‌های آن شرکت می‌کنند.

Members of a parish who attend religious services and participate in its activities.

noun
معنی(noun):

A member of a parish.

example
معنی(example):

مؤمنان در مراسم روز یکشنبه جمع شدند.

مثال:

The parishioners gathered for the Sunday service.

معنی(example):

مؤمنان معمولاً در خیریه‌های محلی داوطلب می‌شوند.

مثال:

Parishioners often volunteer at local charities.

معنی فارسی کلمه parishioners

: معنی parishioners به فارسی

افرادی که به یک کلیسا یا جماعت خاص تعلق دارند و در فعالیت‌های آن شرکت می‌کنند.