معنی فارسی paronomasiastic

B2

سبک نوشتاری یا گفتاری که از بازی با واژه‌ها و تشابه‌های صوتی آن‌ها استفاده می‌کند.

Relating to or characterized by paronomasia; a play on words.

example
معنی(example):

سبک پارونومزیاستیک نویسنده کتاب را سرگرم کننده کرد.

مثال:

The author's paronomasiastic style made the book amusing.

معنی(example):

پون‌های پارونومزیاستیک او مخاطبان را به خنده انداخت.

مثال:

Her paronomasiastic puns kept the audience laughing.

معنی فارسی کلمه paronomasiastic

: معنی paronomasiastic به فارسی

سبک نوشتاری یا گفتاری که از بازی با واژه‌ها و تشابه‌های صوتی آن‌ها استفاده می‌کند.