معنی فارسی parricidally
B1عمل به شکل پدرکشی یا آسیب رساندن به والدین، به طور عمدی یا غیرعمدی.
In a manner relating to the act of killing one’s father or parent.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور پدرکشی عمل کرد و به والد خود آسیب رساند.
مثال:
He acted parricidally by harming his own parent.
معنی(example):
داستان به بررسی تمهای وفاداری و اقداماتی که بهطور پدرکشی انگیزه دارند، پرداخت.
مثال:
The story explored themes of loyalty and parricidally motivated actions.
معنی فارسی کلمه parricidally
:
عمل به شکل پدرکشی یا آسیب رساندن به والدین، به طور عمدی یا غیرعمدی.