معنی فارسی parsonity

B1

ویژگی یا صفت‌ای که به کشیش یا رفتارهای مذهبی مرتبط می‌شود.

The quality of being parson-like or clerical.

example
معنی(example):

پارسانیت در سخنرانی‌اش بسیاری را جذب کرد.

مثال:

Parsonity in his speech drew many followers.

معنی(example):

پارسانیت گفتگوهای آنها مشهود بود.

مثال:

The parsonity of their discussions was evident.

معنی فارسی کلمه parsonity

: معنی parsonity به فارسی

ویژگی یا صفت‌ای که به کشیش یا رفتارهای مذهبی مرتبط می‌شود.