معنی فارسی parsonolatry
B2پرسانولاتری، پرستش یا تحسین غیرمنطقی نسبت به پارسونها یا رهبران مذهبی.
Excessive admiration or reverence for pastors or religious leaders.
- NOUN
example
معنی(example):
پرسانولاتری میتواند به انتظارات غیرواقعی از رهبران مذهبی منجر شود.
مثال:
Parsonolatry can lead to unrealistic expectations of religious leaders.
معنی(example):
بسیاری در جوامع مذهبی مدرن در برابر پرسانولاتری هشدار میدهند.
مثال:
Many warn against parsonolatry in modern faith communities.
معنی فارسی کلمه parsonolatry
:
پرسانولاتری، پرستش یا تحسین غیرمنطقی نسبت به پارسونها یا رهبران مذهبی.