معنی فارسی participantly
B1به طور مشارکتی، اشاره به نحوهای دارد که فرد به طور فعال در یک فعالیت یا گفتگو شرکت میکند.
In a manner that involves participation; actively engaged.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در جلسه به صورت مشارکتی صحبت کرد و همه را درگیر کرد.
مثال:
He spoke participantly during the meeting, engaging everyone.
معنی(example):
تیم به صورت مشارکتی کار کرد تا به هدف مشترک خود برسد.
مثال:
The team worked participantly to achieve their common goal.
معنی فارسی کلمه participantly
:
به طور مشارکتی، اشاره به نحوهای دارد که فرد به طور فعال در یک فعالیت یا گفتگو شرکت میکند.