معنی فارسی partway
B1نیمهراه، به معنای یک نقطه مشخص در مسیر بین دو نقطه.
To a point in the middle of a journey or process.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
To some extent.
معنی(adverb):
In part.
example
معنی(example):
ما در نیمه راه توقف کردیم تا از مناظر لذت ببریم.
مثال:
We stopped partway to enjoy the view.
معنی(example):
او در نیمه راه پروژه را تکمیل کرد قبل از اینکه یک استراحت بگیرد.
مثال:
She completed partway through the project before taking a break.
معنی فارسی کلمه partway
:
نیمهراه، به معنای یک نقطه مشخص در مسیر بین دو نقطه.