معنی فارسی partyman

B1

شخصی که به یک حزب سیاسی وابستگی دارد و فعالیت‌های آن را حمایت می‌کند.

A person who is loyal to and actively supports a particular political party.

example
معنی(example):

او خود را یک وابسته به حزب می‌داند و همیشه از حزبش حمایت می‌کند.

مثال:

He considers himself a partyman, always supporting his party.

معنی(example):

به عنوان یک وابسته به حزب، او از بحث درباره نظرات سیاسی لذت می‌برد.

مثال:

As a partyman, he enjoys discussing political views.

معنی فارسی کلمه partyman

: معنی partyman به فارسی

شخصی که به یک حزب سیاسی وابستگی دارد و فعالیت‌های آن را حمایت می‌کند.