معنی فارسی pashalic
B2پاشالیک، سیستمی در امپراتوری عثمانی که در آن مناطق تحت حکومت فرمانداران قرار داشتند.
A system of provincial governance in the Ottoman Empire overseen by a pasha.
- NOUN
example
معنی(example):
سیستم پاشالیک در امپراتوری عثمانی برجسته بود.
مثال:
The pashalic system was prominent in the Ottoman Empire.
معنی(example):
اختیارات فرماندار از پاشالیک ناشی میشد.
مثال:
The governor's authority was derived from the pashalic.
معنی فارسی کلمه pashalic
:
پاشالیک، سیستمی در امپراتوری عثمانی که در آن مناطق تحت حکومت فرمانداران قرار داشتند.