معنی فارسی pass marks
B1نمرهای که برای موفقیت در آزمون یا ارزیابی لازم است.
The minimum score required to pass an examination or assessment.
- NOUN
example
معنی(example):
برای قبول شدن در امتحان، باید نمره قبولی را کسب کنید.
مثال:
You need to achieve the pass marks to qualify for the exam.
معنی(example):
معلم توضیح داد که نمرههای قبولی چگونه برای دوره مشخص میشوند.
مثال:
The teacher explained how the pass marks are set for the course.
معنی فارسی کلمه pass marks
:
نمرهای که برای موفقیت در آزمون یا ارزیابی لازم است.