معنی فارسی passerby
A2شخصی که بهطور موقت از کنار کسی یا چیزی عبور میکند.
A person who is walking past a particular place or person.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who is passing by (that is, walking past).
مثال:
When he tripped and fell in the street, several kind passers-by helped him up.
example
معنی(example):
یک عابر به مرد سالخورده پیشنهاد کمک داد.
مثال:
A passerby offered to help the old man.
معنی(example):
عابر، آثار هنری غیرمعمول را در گالری مشاهده کرد.
مثال:
The passerby noticed the unusual artwork in the gallery.
معنی فارسی کلمه passerby
:
شخصی که بهطور موقت از کنار کسی یا چیزی عبور میکند.
