معنی فارسی passionative

B1

دستگاه یا حالتی که با احساسات و شور و اشتیاق شدید همراه است.

A state or device characterized by intense feelings and enthusiasm.

example
معنی(example):

او نظرات پرشور خود را در بحث ابراز کرد.

مثال:

She expressed her passionative views in the discussion.

معنی(example):

روح پرشور او دیگران را به پیوستن به او ترغیب کرد.

مثال:

His passionative spirit inspired others to join him.

معنی فارسی کلمه passionative

: معنی passionative به فارسی

دستگاه یا حالتی که با احساسات و شور و اشتیاق شدید همراه است.