معنی فارسی passivate

B1

غیرفعال کردن به عمل ایجاد یک لایهٔ محافظ بر روی سطح مواد برای جلوگیری از واکنش‌های غیرمطلوب اطلاق می‌شود.

To make a material inert or less reactive, often by forming a protective layer.

verb
معنی(verb):

To reduce the chemical reactivity of a surface by applying a coating

example
معنی(example):

برای غیرفعال کردن فولاد، یک لایهٔ محافظتی اعمال می‌شود.

مثال:

To passivate steel, a protective layer is applied.

معنی(example):

برای جلوگیری از زنگ زدگی، از مواد شیمیایی برای غیرفعال کردن فلزات استفاده می‌شود.

مثال:

Chemicals are used to passivate metals to prevent rust.

معنی فارسی کلمه passivate

: معنی passivate به فارسی

غیرفعال کردن به عمل ایجاد یک لایهٔ محافظ بر روی سطح مواد برای جلوگیری از واکنش‌های غیرمطلوب اطلاق می‌شود.