معنی فارسی pastoral property
B2ملک دامداری، زمینی که بهطور خاص برای پرورش دام و فعالیتهای کشاورزی مخصوص به آن اختصاص یافته است.
Land designated for pastoral activities, typically involving the raising and care of livestock.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک ملک دامداری برای کشاورزی خرید.
مثال:
He purchased a pastoral property for farming.
معنی(example):
ملکهای دامداری برای نگهداری دام نقش مهمی دارند.
مثال:
Pastoral properties are essential for livestock.
معنی فارسی کلمه pastoral property
:
ملک دامداری، زمینی که بهطور خاص برای پرورش دام و فعالیتهای کشاورزی مخصوص به آن اختصاص یافته است.