معنی فارسی pateriform

B1

پاترiform به معنای داشتن شکلی شبیه به پدر یا الگوهای وابسته به آن است.

Having the shape or form of a father; resembling a paternal figure.

example
معنی(example):

برگ‌های گیاه شکلی پاترiform داشتند.

مثال:

The leaves of the plant showed a pateriform shape.

معنی(example):

نقاشی او با الگوهای پاترiform مشخص می‌شد.

مثال:

His drawing was characterized by pateriform patterns.

معنی فارسی کلمه pateriform

: معنی pateriform به فارسی

پاترiform به معنای داشتن شکلی شبیه به پدر یا الگوهای وابسته به آن است.