معنی فارسی pathfarer
B1کسی که در جستجوی سفر و تجربه از مکانها و فرهنگهای مختلف عبور میکند.
A traveler or wanderer who seeks knowledge or experiences through their journeys.
- NOUN
example
معنی(example):
راهپیمای سفر خود را از طریق سرزمینهای زیادی برای جستجوی دانش انجام داد.
مثال:
The pathfarer journeyed through many lands in search of knowledge.
معنی(example):
به عنوان یک راهپیمای، او در طول سفرهایش با افراد جالبی ملاقات کرد.
مثال:
As a pathfarer, she met many interesting people along her travels.
معنی فارسی کلمه pathfarer
:
کسی که در جستجوی سفر و تجربه از مکانها و فرهنگهای مختلف عبور میکند.