معنی فارسی pathfinder
B2افرادی که در زمینههای خاص رهبری و راهنمایی میکنند و راههای جدید را کشف مینمایند.
A person who explores new areas or methods; a guide.
- noun
noun
معنی(noun):
One who discovers a way or path; one who explores untraversed regions.
معنی(noun):
One who first does something; a pioneer.
example
معنی(example):
او به عنوان یک راهنما در زمینه علم شناخته میشد.
مثال:
He was considered a pathfinder in the field of science.
معنی(example):
نرمافزار راهنما به کاربران کمک میکند به راحتی هدایت شوند.
مثال:
The pathfinder software helps users navigate easily.
معنی فارسی کلمه pathfinder
:
افرادی که در زمینههای خاص رهبری و راهنمایی میکنند و راههای جدید را کشف مینمایند.