معنی فارسی pathment

B1

ترتیب و سازمان‌دهی مسیرها، به ویژه در محیط‌های طراحی شده.

The arrangement or organization of paths, especially in designed environments.

example
معنی(example):

ترتیب مسیرها در یک لایوت به آن می‌گویند.

مثال:

Pathment refers to the arrangement of paths in a layout.

معنی(example):

طراحی شهری شامل مسیرهای مختلفی بود تا جریان را آسان‌تر کند.

مثال:

The urban design included various pathments to ease flow.

معنی فارسی کلمه pathment

: معنی pathment به فارسی

ترتیب و سازمان‌دهی مسیرها، به ویژه در محیط‌های طراحی شده.