معنی فارسی pathomorphological
C1مربوط به تغییرات ساختاری و شکلشناسی در بافتها به علت بیماریها.
Pertaining to the study of the structural changes in tissues caused by disease.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بررسی پاتومورفولوژیک انحرافات معناداری را نشان داد.
مثال:
The pathomorphological examination revealed significant abnormalities.
معنی(example):
در پاتولوژی، درک جنبههای پاتومورفولوژیک ضروری است.
مثال:
In pathology, understanding pathomorphological aspects is crucial.
معنی فارسی کلمه pathomorphological
:
مربوط به تغییرات ساختاری و شکلشناسی در بافتها به علت بیماریها.