معنی فارسی patnesses
B1انواع مختلف الاستیک بودن در خمیر یا سایر مواد.
Different types of consistencies in dough or other ingredients.
- NOUN
example
معنی(example):
سرآشپز در مورد انواع الاستیک بودن خمیر صحبت کرد.
مثال:
The chef discussed the various patnesses of dough.
معنی(example):
دستورات مختلف به الاستیک بودن متفاوتی از مواد نیاز دارند.
مثال:
Different recipes require different patnesses of ingredients.
معنی فارسی کلمه patnesses
:
انواع مختلف الاستیک بودن در خمیر یا سایر مواد.