معنی فارسی patriarchically

B1

به روشی که در آن مردان در رأس قرار دارند و زنان از قدرت کمتری برخوردارند.

In a manner where men are at the top and women have less power.

example
معنی(example):

سازمان به شکل پدرسالارانه ساختاربندی شده بود و نقش‌های زنان را محدود می‌کرد.

مثال:

The organization was structured patriarchically, limiting women's roles.

معنی(example):

آنها به‌صورت پدرسالارانه عمل می‌کردند و فضای چندگانگی کمی را اجازه می‌دادند.

مثال:

They operated patriarchically, allowing little space for diversity.

معنی فارسی کلمه patriarchically

: معنی patriarchically به فارسی

به روشی که در آن مردان در رأس قرار دارند و زنان از قدرت کمتری برخوردارند.