معنی فارسی patridge

B2

پرنده‌ای از خانواده جوجه‌تیغی‌ها که عمدتاً در جنگل‌ها زندگی می‌کند.

A type of bird belonging to the family Phasianidae, known for being terrestrial.

example
معنی(example):

در حین پیاده‌روی در جنگل، یک پاتریج دیدیم.

مثال:

We saw a patridge while hiking in the forest.

معنی(example):

پاتریج به خاطر صداهای خاصش شناخته شده است.

مثال:

The patridge is known for its distinctive call.

معنی فارسی کلمه patridge

: معنی patridge به فارسی

پرنده‌ای از خانواده جوجه‌تیغی‌ها که عمدتاً در جنگل‌ها زندگی می‌کند.