معنی فارسی patroller

B1

کسی که وظیفه گشت‌زنی و نظارت بر یک منطقه را بر عهده دارد.

A person who patrols an area to ensure safety and security.

example
معنی(example):

پاتروئیلر هر شب در خیابان قدم می‌زد تا محله را ایمن نگه دارد.

مثال:

The patroller walked the beat every night to keep the neighborhood safe.

معنی(example):

یک پاتروئیلر بلافاصله خرابکاری را به مقامات گزارش داد.

مثال:

A patroller reported the vandalism to the authorities immediately.

معنی فارسی کلمه patroller

: معنی patroller به فارسی

کسی که وظیفه گشت‌زنی و نظارت بر یک منطقه را بر عهده دارد.